مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ در تابستان سوزان۱۳۴۰ به دنیا میآید. او زاده خراسان جنوبی و روستای افین است که به شبهای ساکت و روشنش شهرت دارد. روستایی دورافتاده که سقف آسمانش، پوشیده از ستارههاست و نه آلودگی نوری دارد و نه آلودگی صوتی. اهالی اندک روستا، در آرامش و صمیمیت زندگی میکنند و سکوت را از همان روزهای کودکی میآموزد. سر نهفته در وجود او، همان سری است که در سکوت روستا یافت میشود. در دهه ۶۰ و همزمان با حضور دشمن در نیمهغربی کشور، از شرقترین نقطه ایران راهی غربیترین شهرها میشود و با عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از خاک وطن دفاع میکند.
هیچکس او را نمیشناسد. همین امروز هم چیز زیادی درباره زندگیاش منتشر نمیشود. هیچ نام و نشانی از او نیست. در عرصه عمومی، هیچگاه نامش با صدای بلند اعلام نمیشود. او همیشه در سایه زیست میکند و تمام سالهای زندگیاش را مشغول پاسداری از امنیت ایران است.
در دهه ۸۰، بهتدریج از درون ساختمانهای محافظتشده سازمان حفاظت اطلاعات سپاه سر برمیآورد، تا در سالهای۱۳۸۰ تا ۱۴۰۱ مسئولیت خطیر ریاست آن سازمان را عهدهدار شود.
نشستهای محرمانه، مقابله با نفوذ سرویسهای جاسوسی، تحلیل دقیق الگوی تهدیدات، در اتاقهای فاقد دوربینهای خبری، راه و رسم زندگیاش را شکل میدهد. او در تیرماه۱۴۰۱ با حکم سردار شهید حسین سلامی، فرمانده کل وقت سپاه، از ریاست سازمان حفاظت اطلاعات به سکوی ریاست سازمان اطلاعات سپاه ارتقا مییابد. یک جابهجایی که نشان از تغییر راهبردها، تمرکز بر جنگ نرم و سایبری و رویارویی جدی با نفوذ دشمن دارد.
در تمام این دوره، کمتر در رسانهها حاضر میشود و حتى یک نطق رسمی هم از او منتشر نمیشود. زندگی او به سکوت گره خورده است. او معمار جریان پیوستهای از نوسازی ساختار اطلاعاتی است. ساختاری مؤثر که شبکههای جاسوسی، مزدوران رسانهای، تحرکات سایبری و خطرات نفوذ را به صورت شبانهروزی رصد میکند.
کارشناسان امنیتی، او را ستونی میدانند که بازوهای ضدجاسوسی را با برنامهریزی دقیق فعال کرده است. آنقدر بیادعاست که حتی یک سخنرانی علنی ندارد. فرماندهانی که با او کار کردهاند، او را بیهیاهو، اما استوار و تحلیلگر میخوانند. او به معنای حقیقی کلمه مرد سایههاست.
صبح یکشنبه ۲۵خرداد۱۴۰۴ ساختمان سازمان اطلاعات سپاه هدف قرار میگیرد. در میان آوار و دود، «سردار سرتیپ پاسدار محمد کاظمی» همراه با همرزمانش، حسن محقق و محسن باقری، به شهادت میرسد. سپاه پاسداران شهادت او را «عملیاتی تروریستی و پاسخدادهنشده» میخواند. این خبر در رسانهها بازتابی وسیع دارد. سکوت خبریای که همیشه همراهش بود، حالا با شهادت در قلب تهران فرو میریزد. به همین خاطر او را از ویژهترین افرادی میدانند که در روزهای نخست جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران به شهادت رسید.
تشییع پیکر او در صحن جمهوری حرم امامرضا (ع) انجام شد. پس از شهادت، موجی از تسلیتها و واکنشها آغاز میشود.
رهبر معظم انقلاب، فرماندهان ارشد و خانواده سپاه او را شهید زنده میخوانند. اهل نطق و شعار نبود. زندگی ساده روستاییاش را رها کرد تا وارد نبردی همیشگی با دشمنان این آب و خاک شود.
زندگی او یک داستان امنیتی در تاریخ معاصر کشور است؛ آرامشی که او ساخت، همچنان در دل مردم، بیصدا باقی میماند.